نوشته های... |
زندگی یک چمدان است که می آوریش بار و بندیل سبک میکنی و میبری اش خودکشی مرگ قشنگی که به آن دل بستم دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم گاه و بی گاه پر از پنجره های خطرم به سرم میزند این بار حتما بپرم گاه و بی گاه شقیقه ست و تفنگی که منم قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم چمدان دست تو و ترس به چشمان من است این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش قبل رفتن بگذار از ته دل آه شوم طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم مثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش شعله آغوش کم حضرت نمرودم باش مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن هرچه با من همه کردند از آن بدتر کن مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز من خرابم بنشین،زحمت آوار نکش نفست باز گرفت،اینهمه سیگار نکش [ چهارشنبه 98/7/24 ] [ 10:2 صبح ] [ fatemeh1023 ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |